کلمه
تاریخ در زبان فارسی دو معنی و مفهوم را شامل می شود : 1-عددی که زمان را نشان می
دهد. 2- سرگذشت و حوادث پیشینیان؛ که البته در زبان لاتین لغات متمایزی برای این
دو داریم که مفهوم اول DATE
و مفهوم دوم که در این مقاله مدنظر ما می باشد HISTORY
است.
تاریخ
(historia) یک مفهوم
انتزاعی و ذهنی است که دو مفهوم کلی از آن مستفاد می گردد:
1-وقایع
گذشته 2-مطالعه و بررسی این وقایع ؛ که این دو با تاریخ یک و تاریخ دو شناخته می
شوند.
منظور
از تاریخِ یک، مجموعه حوادث و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی
انسان ها و در رابطه با آن ها رخ داده است. این رویدادها دستاوردهای مادی و معنوی
بشر و هر آن چه گفته ، اندیشیده و عمل کرده است را شامل می شود.
تاریخِ
دو معرفت و شناختی ناظر به وقایع جزئی و درک پدیده های ذکر شده است که در ذهن
تاریخ نگار شکل می گیرد و بازگو کردن کلیه اعمال گذشتگان است به طوری که نه تنها
در جریان وقایع قرار می گیریم بلکه علت وقوع حوادث را نیز در می یابیم.
باستان
شناسی،جغرافیا،جامعه شناسی و علوم سیاسی از جمله علومی هستند که به مطالعه تاریخ
کمک می کنند.
تاریخ تابعی از متغیرهای گوناگون است که انسان فقط
در برخی از آنها نقش دارد. زمینشناسی و جغرافیا از متغیرهای اساسی تاریخ هستند.
فلسفه
تاریخ یعنی علم به تحوّلات و تطوّرات جامعهها از مرحلهای به مرحله دیگر و قوانین
حاکم بر این تطوّرات و تحوّلات؛ به مفهوم دیگر، علم به «شدن» جامعهها نه «بودن» آنها.
به
عقیده دکتر شریعتی در موضوع تاریخ تناقضی در لفظ است و دو مفهوم مختلف تحت یک کلمه
به کار میرود. میدانیم که یک «علم» وجود دارد و یک «موضوع علم»؛ مثلاً زمین، آسمان
موضوع های علم هستند و زمینشناسی و هیئت خود علم ، اما درتاریخ دو مفهوم، یعنی «موضوع
تاریخ» و «خود علم تاریخ» در یک لفظ مشترک «تاریخ» بیان میشود.
تاریخ
به دو دوره ی کلی پیش از تاریخ : قبل از اختراع خط و تاریخ : پس از اختراع خط
تقسیم بندی می شود.
تاریخ
مربوط به گذشته است ولی فایده تاریخ برای گذشته نیست بلکه برای حال و آینده تاثیر بسیاری
دارد.
تقسیم
بندی استاد مطهری از تاریخ
1- تاریخ
نقلی: علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسان ها در گذشته است، در مقابل اوضاع
و احوالی که در زمان حال وجود دارد.
تاریخ نقلی، اولاً، جزئی است؛ یعنی علم به یک سلسله
امور شخصی و فردی است، نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد، ضوابط و روابط؛ ثانیاً، یک
علم نقلی است، نه عقلی؛ ثالثاً، علم به بودن هاست، نه علم به شدن ها؛ و رابعاً، به گذشته تعلق دارد
نه به زمان حاضر.
2- تعریف
و ویژگی های تاریخ
علمی: تاریخ علمی، علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگی گذشته است که از مطالعه و بررسی
و تحلیل حوادث و وقایع گذشته به دست می آید.
تاریخ علمی مانند نقلی به گذشته تعلق دارد، نه به
حال؛ و علم به بودن هاست نه
علم به شدن ها؛ اما،
کلی است نه جزئی، عقلی است، نه نقلیِ محض.
3- تعریف
و ویژگی های فلسفه تاریخ: فلسفه تاریخ، علم به تحوّلات
و تطوّرات جامعه ها از
مرحله ای به
مرحله ی دیگر
و شناخت قوانین حاکم بر آن تطوّرات و تحوّلات است.
فلسفه تاریخ مانند تاریخ علمی، کلی است
نه جزئی؛ و عقلی است، نه نقلی؛ اما برخلاف تاریخ علمی، علم به «شدنِ» جامعه هاست، نه علم به «بودن» آنها و نیز
برخلاف تاریخ علمی، مقوّم تاریخی بودن فلسفه ی تاریخ، این نیست که به زمان گذشته
تعلق دارد، بلکه این است که علم به جریانی است که از گذشته آغاز شده و ادامه دارد و
تا آینده کشیده
می شود. زمان «ظرف» این گونه مسائل
نیست، بلکه بعدی از ابعاد آن هاست